تغییر زندگی با برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه

تعریف خودآگاه و ناخودآگاه : روانشناسی جادوی سیاه نیست،علم است

علم خود آگاه و فرآیند های آن. در ضمن علم ناخودآگاه هم هست ولی در مرحله دوم

چون ناخودآگاه بطور مستقیم در دسترس قرار نمیگیرد،به همین دلیل میگوییم ناخودآگاه.

البته بماند که افرادی پیدا میشوند که بیمی ندارند با قاطعیت مدعی شوند:

((نا خودآگاه،رمز و رازی پنهان برای من ندارد و آنرا مانند کف دستم می شناسم))

در پاسخ به چنین افرادی،باید بگوییم((شاید شما گشتی به دور خودآگاه خویش زده باشید

ولی از ناخودآگاهتان هیچ چیز نمی دانید،چون ناخودآگاه واقعا ناخود آگاه و دقیقا چیزی است

که ما هیچ آگاهی یی در باره اش نداریم

سایت آموزشی zehnfood.com بعنوان یکی از سایتهای معتبر

در زمینه دوره های برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه می باشد.

ناخودآگاه،انبوهی از فرآیند های خویش را در سواحل خودآگاه بر جا میگذارد

و وقتی گفته میشود((ناخودآگاه ها)) منظور ریشه های ناخودآگاه است.

تمام آگاهی های ما طبیعا به واسطه خودآگاه به ((من)) متصل است.

اما ناخودآگاه مستقیما در دسترس ما نیست و برای انتقال محتویات ناخودآگاه

به خودآگاه توسل به روشهایی خاص،الزامی است.

ضمیر ناخودآگاه،ماهیتی کاملا ناشناخته دارد،فرآیند هایش همیشه از طریق خودآگاه

و اصطلاحات خودآگاه بیان میشوند.

این تمام کاری است که از دست ما بر میآید و فراتر از این هم نمی توانیم برویم

و اگر در پی کسب نتیجه ای از ماهیت خاص فرآیند های نا خودآگاه و ماهیت آثار ناشی از

آن باشیم همواره باید این وضع موجود را بعنوان آخرین مرز قضاوت حفظ کنیم.

وقتی این سوال مطرح میشود که ماهیت خودآگاه چیست،آنچه بیشتر در ذهن شکل میگیرد

چگونگی پاکسازی ضمیر ناخودآگاه

ناخودآگاه

این است که شاید به تازگی حادثه ای در دنیا به وقوع پیوسته و بطور قرنیه تصویری از آن،در ما به وجود آمده است

تصویری که موازی آن است و به این ترتیب بدل به خودآگاه شده است.

خودآگاه تداوم ندارد.البته بحث از تداوم خودآگاه هم به میان آمده است ولی این تدداوم،وجود ندارد

و احساس آن دستاورد حافظه است.خودآگاه مقظع و منقطع است.

اگر مدت تمام ساعات،خودآگاه یک عمر انسانی را با هم جمع کنیم،بیش از نیم یا دو سوم طول زندگی او را در بر نمیگیرد.

بقیه عمر انسان را زندگی ناخودآگاه تشکیل میدهد،در طول شب به طور کلی انسان طعمع خواب است

و در طول روز هم ساعاتی از زندگی وجود دارند که انسان بیش از نیم یا سه چهارم،خودآگاه نیست.

در واقع ،تنها در لحظاتی از زندگی انسان کاملا خودآگاه است یا خود آگاه به بعضی سطوح و بعضی تمایلات دست می یابد.

آنچه در رویاها ظاهر میشود،چیزی جز یک تصویر حقیرانه از خودآگاه نیست

ما در رویاهایمان عمدتا نقشی انفعالی داریم و رویا ها بر ما مسلط اند.

اما برعکس،ناخودآگاه حالتی مداوم و پایدار دارد و در ذات خود،مشابهاتش را تداوم میبخشد

تدداومی پایدار که خودآگاه محروم از آن است.

گاه فعالیت خودآگاه به وعی زیر صفر میرسد و در ناخودآگاه غرق میشود و

در آنجا بصورت کنشی از ناخودآگاه،تداوم می یابد.

هر گاه خودآگاه ما،سطح معمول خود را عرضه میکند،یا حتی وقتی به بلوغی خاص میرسد

ناخودآگاه نیز فعالیت خود را پی میگیرد که همان رویاهای همیشگی است.

ما در حالی که گوش میدهیم،حرف میزنیم یا مطالعه میکنیم،ناخودآگاهمان همچنان مشغول کار است.

خودآگاه،ماهیتا نوعی لایه شطحی و قشری مواج روی ناخودآگاه است

یکی دیگر از راههای نفوذ به ضمیر ناخودآگاه استفاده از انواع سابلیمینال میباشد..

تعریف خودآگاه و ناخودآگاه : ناخودآگاهی که شبیه یک اقیانوس پهناور،با تداومی کامل تا اعماق امتداد دارد.

کانت این مطلب را دریافته بود،از دیدگاه او ناخودآگاه قلمرو تاریکی هاست

که نیمه ای از دنیا را تشکیل میدهد.

اگر ما خودآگاه و ناخودآگاه را به یکدیگر ارتباط دهیم آن وقت است که کم و بیش میتوان گفت

وارد فضای روانشناسی شده ایم.ویژگی خودآگاه نوعی تنگی و کوچکی محدوده است

از این رو بحث محدودیت خودآگاه به میان آمده است که نمیتواند همزمان،جز تعداد اندکی از جلوه ها را در خود جای دهد.

خودآگاه،به نوعی یک عضو حسی و در وهله اول ،معطوف به دنیای محیط است.

در نمیکره ای از مغز جا دارد که خود یکی از کنش های آن است.

در حالی که بقیه ذهن به احتمال قوی در نمیکره های مغز جا ندارند و در جای دیگری هستند.

خودآگاه چیست؟

آگاهی داشتن،درک و شناخت دنیای بیرون و همچنین شناخت خود در رابطه با دنیای بیرونی.

دیدن خویشتن در رابطه با دنیای بیرون،یعنی خودشناسی توسط خویش در محیط خویش.

این خویش کیست؟

بیش از هر چیز،کانون خودآگاه،یعنی ((من)) وقتی چای موضوعی مظنون به اشتراک با من در میان نباشد

وقتی یک پل ارتباطی موضوع را به من پیوند ندهد،این موضوع ناخودآگاه است.

یعنی مانند آن است که وجود ندارد لذا میتوان خودآگاه را بعنوان یک رابطه ی روانی با یک رویداد کانونی

موسوم به من تعریف کرد.

من چیست؟؟

یک عظمت بینهایت پیچیده،چیزی عصاره مانند و غلیظ و توده ای از حسیات و داده ها

که در وهله ی اول درک وضعیتی است که جسم انسان در فضا اشغال کرده است.

خود آگاه،این عضو جهت یابی،برای جهت گیری در دنیای بیرونی،از پاره ای کنش ها در محدوده خویش استفاده میکند

در فضای بیرونی اشیایی قرار دارند که ظاهرا متفاوت با ما هستند.

برای درک این دنیای اشیا و به منظور جهت گیری به سمت و سوی آنها،ما عمدتا از تاثرات حسی استفاده میکنیم.

در این جا من از تک،تک تاثیرات حسی دریا

بعنوان مثال،حس به ما نشان میدهد،آیا فضایی که در آن قرار داریم،خالی است یا چیز هایی در آن است

آیا این فا در حال سکون است یا در حال حرکت.

حس یعنوان کنشی روانی،ماهیت غیر عقلانی است.چرا؟خواهید دانست.

اگر بخواهید ،حسی را تا حد امکان ناب و اصیل،درک کنید،باید هر گونه انتظار نسبت به آنچه دریافت

میکنید را از خود دور سازید،چون بطور کلی این انتظار قبلی به حس دریافتی آسیب میرساند.

اگر می خواهید حسی را دریابید و فقط یک حس،باید هر چه را که مانع چنین دریافتی است را کنار بزنید

باید تمام وجودتان چشم و گوش باشد ولی نه کاری انجام دهید و نه کوچکترین سابقه ای را دخالت دهید

مراقبه کنشی است که معمولا مردم کمتر به آن می پردازند

چون مردم امروز زندگی تنظیم شده ای میان چهار دیوار محدود خود دارند و درگیر امور روزانه خویشند.

از دیدگاه روانشناسان ((من)) دارای قدرتی متحرک،آماده و در دسترس است

که به یاری آن میتوانیم در مسیر وقایع و جریانات طبیعی نفوذ کنیم.میتوانیم تمایل به دیدن،فکر کردن،آینده نگری را

در خود به وجود آوریم یا حتی فلان احساس را در وجود خود ایجاد کنیم.

اراده،جادوی بزرگ است،ضمن آنکه روند مخالف خود احساسی و ادعای آزادی و استقلال را به جذابیت های خویش می افزاید.

ما احساس آزادی عمل میکنیم حتی وقتی دلایل مشخصی داشته باشیم که عملی که از ما سر زده است

لزوما باید به فلان نتیجه منجر میشده است. در هر حال احساس آزادی در ما زنده است.

البته میدانیم ،هیچ چیز وجود ندارد که فاقد دلیل وجودی خود باشد.

این امر ما را به این تفکر میرساند که اراده نیز لابد ناشی از بعضی تعیین کننده هاست؟نتیجه؟

اگر اراده نشانی از این آزادی حاکم داشته باشد که کنش آن است،علت آن است که اراده مشتی از خروار این

تعریف خودآگاه و ناخودآگاه : نیروی خلاقه ی مبهم است که درون ما پنهان است،ما را شکل میدهد،موجودیت ما را میسازد

بر جسم ما فرمان میراند و ساختار های خود را حفظ یا نابود میکند زندگی های تازه ای به وجود می آورد.

این نیرو به نوعی در کانون اراده تا نیمکره خودآگاهی انسانی را لمس میکند

و این احساس مطلق و حاکم آزادی پایدار را با خود می آورد که اجازه قطع یا محدودیت را به هیچ

فلسفه و فرضیه ای نمی دهد.ما میتوانیم به تمام راهکار ها و ترفند های فلسفی که بخواهیم

متوسل شویم ولی احساس آزادی همواره در قلب بشر زنده است و محکم و پایدار با تحقیر تمام راهکار ها

یک داده ی شاید عجیب ولی ذاتا اصیل را میسازد

سایت آموزشی zehnfood.com

مرجع دوره های برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه و انواع سابلیمینالهای معتبر با بیش از صدها مقاله رایگان در حوزه موفقیت،ذهن خودآگاه و ناخودآگاه و قانون جذب و…..

دیدگاهتان را بنویسید