معنی آبلوج – فرهنگ معین و عمید

معنی آبلوج در فرهنگ عمید

۱. شکر؛ قند سفید: تا آبلوج همچو تبرزد نشد به طعم / تا چون نبات نیست به پیش نظر شکر (پوربهای جامی: لغت‌نامه: آبلوج).

۲. نبات.

معنی آبلوج در فرهنگ معین

( اِ) [ معر. ] (اِ.) قند سفید، شکر سفید.

دیدگاهتان را بنویسید