معنی آبدندان – فرهنگ معین و عمید

معنی آبدندان در فرهنگ عمید

۱. نوعی انار بی‌دانه.

۲. نوعی گلابی.

۳. نوعی حلوا و شیرینی نرم و لطیف: تشنه در آب او نظر می‌کرد / آبدندانی از جگر می‌خورد (نظامی۴: ۶۸۸).

۴. (صفت) [مجاز] گول؛ ساده‌لوح: حاسدت با تو اگر نرد عداوت بازد / آبدندان‌تر از او کس نتوان یافت، بباز (انوری: ۲۵۷).

معنی آبدندان در فرهنگ معین

(دَ) (اِمر.) ۱ – ساده لوح ، ابله . ۲ – حریفی که در قمار به راحتی مغلوب شود. ۳ – نوعی گلابی . ۴ – نوعی انار که بدون هسته می باشد. ۵ – نوعی حلوا.

دیدگاهتان را بنویسید