معنی کلمات

معنی آبادان – فرهنگ معین و عمید

اردیبهشت ۷, ۱۴۰۳ 2۰16

معنی آبادان در فرهنگ عمید

آباد؛ باصفا؛ بارونق.

* آبادان کردن: (مصدر متعدی)

۱. آباد کردن ده یا شهر.

۲. آباد ساختن زمین با کشت‌وکار.

معنی آبادان در فرهنگ معین

[ په . ] (ص مر.) ۱ – معمور، دایر. ۲ – مزروع ، کاشته . ۳ – پر، مشحون . ۴ – سالم ، تندرست . ۵ – مأمون ، ایمن . ۶ – مرفه . ۷ – شهر آبادان .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  • ×